دگر باره اگر بینم جمال عالم آرایش


چو دامن بر نمی دارم سر شکرانه از پایش

زبخت رفته خوش خندم ز عمر رفته خرسندم


اگر در سال ها باشد به من یک لحظه پروایش

ز خاکم سرو و گل آخر به جای خار و خس رستی


اگر بر خاک برخونم فکندی سایه بالایش

ز آشوب رقیبانش تفاوت نیست چندانی


تواند چاره ای کردن ولی تا چون بود رایش

نزاری بعد از این جانا ندارد طاقت هجران


بیا بنمای قامت را قیامت بیش منمایش